ابنرفعه نجمالدین ابوالعباس احمد بن محمد انصاریاِبْنِ رِفعه، نجمالدین ابوالعباس احمد بن محمد بن علی بن مرتفع انصاری (۶۴۵ -۷۱۰ق/۱۲۴۷-۱۳۱۰م)، ملقب به شیخ الاسلام، فقیه شافعی است. ۱ - زندگیکنیه ابویحیی که در برخی از منابع متأخر [۱]
حسینی، ابوبکر، طبقات الشافعیة، به کوشش عادل نویهض، ج۱، ص۲۲۹، بیروت، ۱۹۷۱م.
آمده ممکن است تحریف ابوالعباس باشد و مشکل بتوان آن را کنیه دوم وی شمرد. نسبت انصاری که اسنوی [۲]
اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالله الجبوری، ج۱، ص۶۰۱، بغداد، ۱۳۹۰ق.
برای وی ذکر کرده، میتواند دال بر این نکته باشد که نسب وی به انصاری که به مصر مهاجرت کردند، باز میگردد.انتساب لقب بخاری به ابن رفعه توسط ابن عماد [۳]
ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۶، ص۲۲، قاهره، ۱۳۵۱ق.
بسیار غریب و دور از ذهن است. وی در مصر [۴]
اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالله الجبوری، ج۱، ص۶۰۱، بغداد، ۱۳۹۰ق.
در شهر فسطاط (مجاور قاهره) زاده شد [۵]
سیوطی، حسن المحاضرة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۲، ص۳۲۰، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۷۶م.
و چون بسیار کم سفر بود، بیشتر عمر خود را در فسطاط و قاهره سپری کرد. به گفته ابن حجر وی یک بار در ۷۰۷ق/۱۳۰۷م به سفر حج رفته و مدتی نیز برای تصدی منصب قضا در «واحات» در غرب مصر اقامت گزیده است. [۶]
ابن حجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنة، ج۱، ص۳۳۷-۳۳۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م.
وی در اواخر عمر دچار درد مفاصل شدیدی شد ولی با همان حال به کار مطالعه ادامه میداد. [۷]
ابن حجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنة، ج۱، ص۳۳۹، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م.
وی سرانجام در موطن خود وفات یافت. [۸]
ذهبی، محمد ذیول العبر، به کوشش محمد زغلول، ج۴، ص۲۵، بیروت، ۱۴۰۵ق.
[۹]
ابن شاکر کتبی، محمد، عیون التواریخ، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز، ج۲۲، ص۳۵۰.
[۱۰]
اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالله الجبوری، ج۱، ص۶۰۲، بغداد، ۱۳۹۰ق.
و پیکر وی به قرافه در حومه قاهره که قبر امام شافعی نیز در آنجا قرار دارد منتقل شد و در آنجا دفن گردید. [۱۱]
ابن شاکر کتبی، محمد، عیون التواریخ، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز، ج۲۲، ص۳۵۰.
۲ - اساتیدابن رفعه فقه شافعی را از استادانی چون سدیدالدین و ظهیرالدین تَزْمَنْتی، شریف عباسی، ضیاء قنائی، ابن رزین، ابن بنت الاعزّ و ابن دقیق العید فرا گرفته و از مشایخی چون محییالدین دمیری و علی بن محمد صواف حدیث شنیده است. [۱۲]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، ج۹، ص۲۶، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
[۱۳]
اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالله الجبوری، ج۱، ص۶۰۱، بغداد، ۱۳۹۰ق.
[۱۴]
ابن حجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنة، ج۱، ص۳۳۶-۳۳۷، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م.
شمسالدین ذهبی، تقیالدین سبکی، ضیاءالدین مناوی، عمادالدینِ بِلْبِیْسی و شمسالدین ابن لبّان از جمله مشهورترین شاگردان وی در فقه بودهاند. [۱۵]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، ج۹، ص۲۶، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
[۱۶]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، ج۹، ص۹۴، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
[۱۷]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، ج۹، ص۱۲۸، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
[۱۸]
اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالله الجبوری، ج۲، ص۴۶۶، بغداد، ۱۳۹۰ق.
[۱۹]
حسینی، ابوبکر، طبقات الشافعیة، به کوشش عادل نویهض، ج۱، ص۲۳۰، بیروت، ۱۹۷۱م.
۳ - جایگاه علمیابن رفعه در فقه شافعی مقام ویژهای داشت. یافعی [۲۰]
یافعی، عبدالله، مرآة الجنان، ج۴، ص۲۴۹، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۷- ۱۳۳۹ق.
او را پرچمدار فقه شافعی در عصر خود خوانده و سبکی [۲۱]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، ج۹، ص۲۴، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
و اسنوی [۲۲]
اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالله الجبوری، ج۱، ص۶۰۱، بغداد، ۱۳۹۰ق.
او را شافعی زمان لقب دادهاند. وی در میان شافعیان به عنوان فقیه مطلق شهرت یافته و این لقب برای او علم گشته بود. [۲۳]
یافعی، عبدالله، مرآة الجنان، ج۴، ص۲۴۹، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۷- ۱۳۳۹ق.
[۲۴]
ابن حجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنة، ج۱، ص۳۳۷، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م.
تسلط و احاطه وی بر فقه شافعی به قدری بود که به آن مثل زده میشد. [۲۵]
ابن حجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنة، ج۱، ص۳۳۷، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م.
برخی از نویسندگان شافعی به خصوص سبکی [۲۶]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، ج۹، ص۲۴-۲۶، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
در مدح او به راه مبالغه رفتهاند. ابن رفعه احاطه فراوانی بر نصوص فتاوی شافعی داشت. وی از حافظهای قوی بهرهمند بود و اقوال فقهای شافعی را که به طور پراکنده در غیر مظان خود آمده بود در ذهن حاضر داشت [۲۷]
اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالله الجبوری، ج۱، ص۶۰۱، بغداد، ۱۳۹۰ق.
تا حدی که برخی از معاصرین وی اظهار میداشتند ابن رفعه بیش از آنکه اهل بحث باشد اهل نقل است. [۲۸]
ابن حجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنة، ج۱، ص۳۳۹، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م.
۴ - فتاواوی در مواردی مشایخ شافعی متقدم را در عدول از رأی شافعی مورد تخطئه قرار داده است. [۲۹]
امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۱۱، ص۱۵۶، بیروت، ۱۳۸۷ق.
با این حال او خود فتاوی شاذ و منفرد بسیار داشت. از جمله اینکه میگوید: اگر فرد مسلمانی از دنیا برود و وارث مرتدی داشته باشد، فرد مرتد در صورت بازگشت به اسلام از او ارث میبرد که این رأی را برخلاف اجماع دانستهاند و دیگر اینکه عدم اشتراط « عقل » را در احصان زانی بعید ندانسته است. [۳۰]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، ج۹، ص۲۷، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
بجز این موارد کلی ابن رفعه در مورد مسائل جزئی مربوط به زمان خود نیز فتاوی شاذ و غریبی داشته است. از جمله هنگامی که مردم قاهره در ۷۰۲ق شهر را تزیین کرده بودند، وی نظر به آن زینتها را حرام دانست [۳۱]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، ج۹، ص۲۷، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
و نیز در زمانی که یهودیان و مسیحیان مصر توسط مردم مورد بغض قرار گرفته بودند، تخریب کنایس یهودیان و مسیحیان را جایز دانست و در مواردی نیز به این فتوی عمل شد. [۳۲]
مقریزی، احمد، کتاب السلوک، به کوشش محمد مصطفی زیادة، ج۱، ص۹۱۲، قاهره، ۱۹۷۰م.
ظاهراً ابن رفعه کتاب النفائس خود را در اثبات همین فتوی در ۷۰۷ق تألیف کرده است. [۳۳]
حاجی خلیفه، کشف، ج۲، ص۱۹۶۶.
۵ - در اصول و ادبیاتوی علاوه بر فقه در اصول و ادبیات و نیز در مناظره مهارت داشت و کمتر کسی را تاب مقاومت در برابر او بود. [۳۴]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، ج۹، ص۲۵، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
[۳۵]
ابن حجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنة، ج۱، ص۳۳۷، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م.
ظاهراً در فاصله سالهای ۷۰۵-۷۱۰ق، یعنی از سال ورود ابن تیمیه به مصر تا وفات ابن رفعه، وی با ابن تیمیه مناظرهای داشته است. [۳۶]
ابن حجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنة، ج۱، ص۳۳۷، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م.
که موضوع آن بر ما معلوم نیست، اما با بررسی اوضاع سیاسی آن دوران میتوان حدس زد که این مناظره در ۷۰۸ یا اوایل ۷۰۹ق/۱۳۰۸ یا ۱۳۰۹م در دوران حکومت کوتاه بیبرس که مخالف سرسخت ابن تیمیه بود، و به خواست وی، انجام شده باشد. شوکانی [۳۷]
شوکانی، محمد، البدر الطالع، ج۱، ص۱۱۵-۱۱۶، قاهره، ۱۳۴۸ق.
ضمن تکیه بر اینکه ابن رفعه تنها در فقه شافعی تبحر داشته و حتی در فقه نیز تنها یک مقلد بوده، وی را به خاطر اینکه در مقام مناظره با مجتهدی چون ابن تیمیه برآمده به صراحت سرزنش کرده است.۶ - فعالیتهاابن رفعه در مدرسه معزیه، و طیبرسیه کرسی تدریس داشت [۳۸]
یافعی، عبدالله، مرآة الجنان، ج۴، ص۲۴۹، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۷- ۱۳۳۹ق.
[۳۹]
ابن حجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنة، ج۱، ص۳۳۸-۳۳۹، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م.
و به طور پراکنده برخی از مناصب حکومتی را پذیرفت. مدتی به عنوان قاضی «واحات» در بخش غربی مصر، و پس از آن به سمت «امین حکم» مصر برگزیده شد. جمعی از مخالفان او شهادت دادند که وی عریان وارد حوض مدرسه شده است و به همین جهت «نایب حکم» او را از عدالت ساقط دانست، ولی قاضی مصر حکم نایب را لغو کرد. مدتی بعد وی به عنوان نایب حکم مصر انتخاب شد، اما چندی بعد به دلایلی نامعلوم از منصب خود استعفا داد. سپس متولی امور حسبه در مصر شد و تا پایان عمر در این منصب باقی ماند. [۴۰]
ابن حجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنة، ج۱، ص۳۳۸-۳۳۹، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م.
ابن رفعه علاوه بر فعالیت عملی در شئون مختلف حکومتی به خصوص قضا و امور حسبه ، به کار تألیف در این زمینهها نیز پرداخته است.۷ - آثارچاپی: الایضاح و التبیان فی معرفة المکیال و المیزان. این کتاب در ۱۹۸۰م در مکة مکرمه توسط مرکز البحث العلمی و به کوشش محمد اسماعیل خاروف به چاپ رسیده است. خطی: ۱. کفایة النییه فی شرح التنبیه، که نسخههای متعددی از آن در کتابخانههای جهان [۴۱]
خدیویه، فهرست،ج۳، ۲۶۶- ۲۶۸.
[۴۲]
احمد سالم، عبدالرزاق، فهرس مخطوطات مکتبة الاوقاف العامة فی الموصل، ج۱، ص۱۰۶، موصل، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
[۴۳]
ازهریه، فهرست، ج۲، ص۶۰۲.
[۴۴]
ازهریه، فهرست، ج۲، ص۶۰۳.
[۴۵]
ازهریه، فهرست، ج۲، ص۶۳۴.
[۴۶]
زرکلی، اعلام، ج۱، ص۲۲۲.
موجود است. این کتاب شرحی مفصل بر کتاب التنبیه ابو اسحاق شیرازی در فقه شافعی است و شهاب الدین ابن نقیب آن را در اثری تحت عنوان تسهیل الهدایة تلخیص کرده است. [۴۷]
ازهریه، فهرست، ج۲، ص۴۷۵.
[۴۸]
نقشبندی، اسامة ناصر و عامر احمد قشطینی، مخطوطات مکتبة المتحف العراقی (المخطوطات الفقهیة)، ج۲، ص۱۸۲، بغداد، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
اسنوی نیز کتابی در نقد کفایة تحت عنوان الهدایة الی اوهام الکفایة داشته است. [۴۹]
اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالله الجبوری، ج۱، ص۶۰۱ -۶۰۲، بغداد، ۱۳۹۰ق.
۲. المطلب العالی فی شرح وسیط الامام الغزالی. [۵۰]
خدیویه، فهرست، ج۳، ص۲۷۶.
ابن رفعه در شرح الوسیط غزالی ابتدا ۳ ربع آخر کتاب را شرح کرده و سپس به شرح ربع اول آن پرداخته، لیکن عمر وی کفاف اتمام ربع اول را نداده است و به همین سبب ضمن وصیتی از نورالدین بکری خواست تا آن را تکمیل کند، اما او نیز موفق به این کار نشد و بخش ناقص کتاب توسط نجمالدین قمولی به نحو مطلوبی به انجام رسید. [۵۱]
اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالله الجبوری، ج۱، ص۶۰۲، بغداد، ۱۳۹۰ق.
کتاب المطلب العالی از کتب مفصل و رایج فقه شافعی به شمار میرفته است. [۵۲]
قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، ج۱، ص۴۷۳، قاهره، ۱۳۸۳ق.
۳. النفائس فی هدم الکنائس [۵۳]
ازهریه، فهرست، ج۲، ص۶۵۲.
[۵۴]
منجد، صلاحالدین، المخطوطات العربیة فی فلسطین، ج۱، ص۵۵، بیروت، ۱۹۸۲م.
که ظاهراً ابن رفعه آن را در ۷۰۷ق تألیف کرده است. [۵۵]
حاجی خلیفه، کشف، ج۲، ص۱۹۶۶.
۴. بذل النصائح الشرعیة فیما علی السلطان و ولاة الامور و سائر الرعیة، در کتب متقدم ذکری از این کتاب دیده نمیشود. ۵. بغدادی کتابی با نام الرتبة فی الحسبة به وی نسبت داده است. [۵۶]
بغدادی، ایضاح، ج۱، ص۵۴۹.
۸ - فهرست منابع(۱) ابن حجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنة، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م. (۲) ابن شاکر کتبی، محمد، عیون التواریخ، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز. (۳) ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، ۱۳۵۱ق. (۴) احمد، سالم عبدالرزاق، فهرس مخطوطات مکتبة الاوقاف العامة فی الموصل، موصل، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م. (۵) ازهریه، فهرست. (۶) اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالله الجبوری، بغداد، ۱۳۹۰ق. (۷) امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت، ۱۳۸۷ق. (۸) بغدادی، ایضاح. (۹) حسینی، ابوبکر، طبقات الشافعیة، به کوشش عادل نویهض، بیروت، ۱۹۷۱م. (۱۰) حاجی خلیفه، کشف. (۱۱) خدیویه، فهرست. (۱۲) ذهبی، محمد، ذیول العبر، به کوشش محمد زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق. (۱۳) زرکلی، اعلام. (۱۴) سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م. (۱۵) سیوطی، حسن المحاضرة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۷۶م. (۱۶) شوکانی، محمد، البدر الطالع، قاهره، ۱۳۴۸ق. (۱۷) قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، قاهره، ۱۳۸۳ق. (۱۸) مقریزی، احمد، کتاب السلوک، به کوشش محمد مصطفی زیادة، قاهره، ۱۹۷۰م. (۱۹) منجد، صلاحالدین، المخطوطات العربیة فی فلسطین، بیروت، ۱۹۸۲م. (۲۰) نقشبندی، اسامة ناصر و عامر احمد قشطینی، مخطوطات مکتبة المتحف العراقی (المخطوطات الفقهیة)، بغداد، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م. (۲۱) یافعی، عبدالله، مرآة الجنان، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۷- ۱۳۳۹ق. ۹ - پانویس
۱۰ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن رفعه»، ج۳، ص۱۲۴۹. |